شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد روزهای تیره هر یک شبتر از دیروز تار در میان دخمهای سر شد ولی نفرین نکرد هرچه آن صیادها را صید خود کرد این شکار روزیاش یک دام دیگر شد ولی نفرین نکرد روزۀ غم، سجدۀ غم، شکرِ غم، افطارِ غم زندگی با غم برابر شد ولی نفرین نکرد وای اگر نـفریـن کـند دنیا جهـنم میشود از جهنم وضع بدتر شد ولی نفرین نکرد وقت افطار آمد و دیدم که خرماها چطور یک به یک درسینه خنجرشد ولی نفرین نکرد هی به خود پیچید و لحظه لحظه با اکسیر زهر چهرۀ زردش طلاتر شد ولی نفرین نکرد آن دم بی بازدم چون آتشی رفت و سپس آنچه باید می شد آخر شد ولی نفرین نکرد |